درد و دل
سلام عزیز دلم . نمی دونی مامانی چقد غم داره . نمی دونی چقدر دلش پره . نمی دونی چقدر ضعیف و ناتوان شده . احساس میکنم دیگه نمیتونم زن خوبی برای بابات باشم . چقدر بگم درکم کن . ولم کن . اونجا نمیام حال ندارم . فلان جا نمیام حوصله ندارم . بهم چپ نگاه نکن طاقت ندارم . حرفای ناراحت کتتده نزن روحیه ندارم و ............ پس اون چی؟؟ مگه اون آدم نیست ؟؟؟ چقدر دلم براش میسوزه .. چه روزای بدی رو داریم میگذرونیم . 3 ساله هر روز میگم کاشکی اینروزا بگذره !! حواسم نیست که عمرو جوونیم داره میگذره !! بهترین سالهای عمرم داره میگذره !!! امروز که به خودم تو آینه نگاه کردم دلم واسه خودمم سوخت ... یه زمانی هرجا میرفتم حرف خوشگلیم بود اما حالا احسا...
نویسنده :
ساره
4:10